درسهایی از قران – آفرینش انسان – 2

by صحابه سوال کننده و دونیم شونده

*واژه خدا در اين مطالب به خداي اديان يهودي، مسيحي و اسلام اطلاق مي شود كه با وجود تفاوت هاي اشكار در مسايل مختلف، به نظر بسیاری داراي ريشه پيدايش مشترك و محصول وام گيري مسيحيت از يهوديت و همينطور اسلام از هردوست!

*واژه كتب مقدس براي مجموع كتابهاي عهد قديم، عهد جديد و قران امده است!

آفرينش آدم به عنوان اولين انسان، يكي از داستانهاي تكراري در كتب مقدس است. جدا از اشاره هاي فراوانی كه در عهد قديم به او شده است، در عهد جديد ٩ بار و همينطور در قران ٢٦ مرتبه( تنها نام ١٧ مرتبه)  به او اشاره شده است.

در قران و عهد قديم هر دو به افرينش انسان از خاك اشاره شده است! (1) با توجه به ساختار بدن انسان كه بيشتر از پروتئين(كربن)، اب و كلسيم تشكيل شده است و  مواد اصلي تشكيل دهنده خاك كه سيليكون ها و باقي مواد معدني ست؛ اين سوال پيش مي ايد كه چه خاكي را خدا براي افرينش ادم مورد استفاده قرار داده است؟

همچنين در قران امده است كه:”همه شما رااز يك انسان افريد و همسر او را نيز از او خلق كرد.”(2). همچنين در عهد قديم افرينش حوا را از دنده ادم مي داند (3) مي دانيم كه جنس مذكر ٢٢ جفت كروموزوم (ایکس), و تنها يك جفت نا متقارن (ایکس) و (وای) دارد! اما در مقابل جنس مونث تنها داراي ٢٣ جفت كروموزوم (ایکس) است! اگر داستان با توجه به علم امروزي به اين صورت بود كه اول زن به عنوان موجودي كه داراي تقارن كروموزوم است، افريده شد و سپس با تغييري كوچك در كروموزوم او مرد به وجود مي امد، به نظر ما منطقي تر به نظر مي رسيد! حال اگر به سنت ماله كشي اسلامي به عنوان تمثيل هم نگاه كنيم، حتي اين تمثيل ها بر خلاف نظريه فرگشت هستند!

از طرف ديگر كتب مقدس تنها به افرينش يك نوع انسان تاكيد مي كنند و به انواع ديگر انسان مانند homo habilis, homo erectus, homo rudolfenis, homo georgicus, homo ergaster, homo antecessor, homo cepranensis, homo heidelbergenesis, homo neanderthalensis, homo rhodesiensis, homo idalto and homo floresiensis كه تا به حال توسط دانشمندان كشف شده اند اشاره نمي كند! ايا اين امر دليل ديگري غير از نااگاهي موسي و همينطور دنباله روان او، از وجود انواع مختلف انسان مي تواند داشته باشد؟

همچنين در قران افرينش حوا را به دليل راحتي و يا آرامش مرد مي داند(4) و همينطور در عهد قديم خدا مي گويد كه اين خوب نيست كه ادم تنها باشد و حوا را مي افريند!(5) سوالي كه همواره مغز دونيم نوجوان را مي خراشيد اين بود كه ايا تمام حيوانات مرد بودند و براي اينكه احساس تنهايي كردند، خدا ماده انها را آفريد؟ يعني مانند انسان اول زرافه مذكر بود و براي اينكه احساس تنهايي نكند و راحت تر باشد، زرافه ماده افريده شد يا فقط اين داستان براي نوع انسان اتفاق افتاد!؟

حال به روش قرائتی که این نوشتار از برنامه های او الهام گرفته شده است؛ می زنیم به صحرای کربلا و چندی از اسطوره های پاگان و ادیان به اصطلاح بت پرست را در این زمینه مورد بررسی قرار می دهیم.

در اسطوره های ایرانی ششمین چیزی که آفریده شد، کیومرث بود(6)، همینطور در اساطیر یونان، اولین انسانی که به دستور زئوس، توسط پرومتئوس، تیتان خوب ساخته می شود مرد است و بعد از هدیه آتش از طرف پرومتئوس و خشم زئوس اولین زن برای نوعی تنبیه و به عنوان هدیه ای سم آلود توسط زئوس و هفایستوس ساخته می شود.(7) حال اگر از همین ششمین روز بگذریم که در بعضی از این افسانه ها مشترک هستند؛ به نظر دونیم عجیب نیست که این سه افسانه اینقدر به هم شبیه باشند. بعد از دوران انتقالی و شروع مردسالاری بر زمین، حتی نویسندگان برجسته ای مانند موسی نمی توانستند تصور کنند که اولین انسان امکان دارد که زن هم باشد.

همچنین همانطور که اشاره شد، در اسطوره های یونان، مردها و زن ها هر دو از گل، یک بار توسط پرومتئوس و بار دیگر توسط هفایستوس ساخته می شوند(8) و دوباره کیومرث هم به همین ترتیب به همراه گاو نخستین از زمین درست می شود(9) شاید از اولین وسایلی که بشر ساخت همان ظرف باشد که به وسیله گل ساخته می شد. انسان در عصر سفال گری شاهد بود که چه راحت وزیبا ترکیب آب و خاک  را می توان شکل داد و از آن وسایل مختلف ساخت. دونیم فکر می کند ، که اگر او هم در زمان موسی می زیست، بهترین وسیله ای که به خاطرش می رسید که از آن می توان انسان نخستین را ساخت، همان ترکیب آب و خاک  یا همان گل باشد!

از طرف دیگر، در اساطیر ایران، بابل، اسکاندیناوی، ژاپن و … تنها و تنها از آفرینش یک نوع انسان سخن به میان آمده است. و تنها دلیلی که دارد این است که آنها هم مانند موسی از وجود انواع دیگر انسان بی اطلاع بودند!

مشخص است که اساطیر، مخصوصا اسطوره هایی که از نظر جغرافیایی به هم نزدیکی دارند، دارای ارتباط های ملموس و غیر ملموسی هستند. و نظر دونیم این نیست که در تمام افسانه ها انسان از گل درست شده است. در افسانه های ایرانی، مشی و مشیانه قبل از زرتشت و همینطور بعد از زروانی بدین صورت است که از کرباس می رویند یا در اسطوره های نورس(اسکاندیناوی)، اسک و ایمبلا به همین ترتیب از درخت جان می گیرند و یا در اساطیر بابل خدایی گناه کار کشته می شود و از خون او برای شکل گیری اولین انسان استفاده می شود. اینجا به نظر می رسد بنا به دوره تاریخی، موقعیت جغرافیایی، میزان اهمیت طبیعت، جنگاوری، دامداری، کشاورزی و … و از همه مهم تر تخیل نویسنده اولیه و همینطور نویسنده هایی که آن را در طول تاریخ به سلیقه خود بازنویسی می کنند، مطالب این افسانه ها متفاوت می شوند. اما تنها باید به این نکته توجه کنیم که داستانی که موسی ساخته و توسط عیسی و محمد تکرار و تایید شده است(شاید با تغییرات خیلی جزیی در اسلام)، تنها داستانی ست، که هر قومی چند هزار سال پیش برای توجیه به وجود آمدن دنیا از خود اختراع می کرده است. نه مطلبی علمی قابل تاییدی است و نه تمثیلی بی مانند و بدون اشتباه!

1- Genesis: 2-7سجده 26-28-33 ، حجر7 ؛9،
2- نساء،١
3- Genesis: 2- 21, 22
4- اعراف، ١٨٩
5- Genesis: 2-18
6- بندهش، 14
7- هسوئید (به دلیل در دسترس نبودن کتاب تنها از حافظه برای نوشتن این بخش استفاده شده است
8- هسوئید
9- بندهش 14

بخش قبل   ——-  بخش بعد

صحابه سوال کننده و دونیم شونده

DancingQuestioner

SSVD69@gmail.com